برنامه ریزی مالی

برنامه ریزی مالی

درطراحی برنامه ریزی مالی  فاکتورهای مهمی را باید در نظر داشت که سه مولفه اصلی  آن ترازنامه، جریان نقد و صورت درآمد می باشد.

برنامه ریزی مالی

پیش بینی فروش

مدیر یک کسب و کار باید میزان فروش ماه، فصل و سال خود را حساب کند. شناسایی الگوها در چرخه فروش کسب و کار به رشد آن بسیار کمک می کند. بعلاوه برنامه های تبلیغاتی و استراتژی های رشد را نیزمشخص می کند. به عنوان نمونه یک کوچینگ کسب وکار که فروش فصلی دارد می تواند افزایش فروش در فصل های دیگر را هدف اصلی قرار دهد.پس پیش بینی فروش  اساس تعیین اهداف رشد شرکت به حساب می آید.

تعیین مصارف هزینه ها

برنامه ریزی مالی باید تمام هزینه ها مانند هزینه های عمومی و مالی کسب و کار را تامین کند.هزینه های عمومی همان هزینه های جاری کسب وکار یعنی هزینه اجاره ملک، آب و برق، حقوق و دستمزد کارکنان و دیگر هزینه هایی که به طور مرتب باید پرداخت شوند، را شامل می شود.انواع دیگر هزینه ها نیز تحت عنوان هزینه های پیش بینی شده باید در برنامه مالی کسب وکار لحاظ شود. به عنوان مثال پیش بینی افزایش در نرخ مالیات، افزایش دستمزد و حقوق کارکنان بر اساس نرخ مصوب در سال جدید و یا هزینه های مرتبط به حوادث پیش بینی نشده همچون آتش سوزی را بیان کرد.

تعیین وضعیت مالی

ترازنامه که یکی از صورت های مالی مهم در حسابداری می باشد. دارایی ها و بدهی های شرکت را فهرست کرده و نمایش می دهد. بررسی دارایی و بدهی شرکت به شما کمک می کند میزان بهبود در ارزش کسب و کار خود را بررسی کنید.صورت سود و زیان نیز وضعیت مالی و نحوه عملکرد شرکت در یک بازه زمانی تعیین می کند که از طریق آن می توان سود خالص حاصل از فعالیت اقتصادی برای یک بازه زمانی را محاسبه نمود . در صورتی که گزارش ترازنامه از وضعیت مالی شرکت در لحظه ای مشخص را ارائه می نماید.

برنامه ریزی مالی کسب و کار

درطراحی برنامه ریزی مالی فاکتورهای مهمی را باید در نظر داشت که سه مولفه اصلی آن ترازنامه، جریان نقد و صورت درآمد می باشد.

تعیین جریان نقدی

برای پیشرفت در کسب و کار خود لازم است در کنار پیش بینی هزینه ها، جریان نقدی خود را نیز برای ماه، فصل و سال آینده نگری نمایید به این گونه که از طریق پیش بینی جریان نقدی در برابر چالش های مالی احتمالی آمادگی بیشتری داشته و  بهتر تصمیم گیری نمایید.

تجزیه و تحلیل سربه سر

باید هزینه های ثابت مرتبط به افزایش تولید و درنتیجه افزایش فروش به ازای هر واحد را حساب کنید.این تحلیل برای اینکه درک درستی از درآمد و هزینه های افزایش تولید خود داشته باشید، لازم می باشد.در واقع تحلیل نقطه سربه سر روشی مناسب برای تعیین قیمت رقابتی محصولات شما می باشد. زیرا از این طریق بررسی می کنید که برای تامین هزینه های ثابت خود به فروش حداقل چند محصول لازم دارید چه قیمتی را  برای فروش مشخص کنید که هم هزینه های شما را پاسخگو باشد و هم در مقابل قیمت دیگر رقبا توجه مشتریان را به شما جلب کند.

تدوین برنامه عملیاتی

برای موثر بودن فعالیت های کسب وکار، بهتر می باشد دیدی روشن از نیازهای عملیاتی خود داشته باشید. مهم است بدانید برای رسیدن به اهداف تعیین شده به چه عنوان های کاری  نیاز دارید، شرح شغل هر یک کارکنان چگونه بوده و چگونه می توان خروجی کار کارکنان را به حداکثر رساند و یا اطلاع از هزینه های مربوط به هر مرحله از زنجیره تامین می تواند به تصمیم گیری آگاهانه شما کمک کند.

مقایسه عملکرد

به مدیران  توصیه می شود که در آخر سال مالی به حساب ها رسیدگی کرده و حساب های مالی را در دفاتر حساب و نرم افزار حسابداری ببندیددر ابتدای سال برنامه مالی خود را برای یک سال تعیین کنند. در این برنامه باید تصویری مشخص و دقیق از امور مالی ایجاد کرده و به دیدگاهی واقع بینانه از میزان رشد و گسترش کسب و کار در طول سال رسیدگی کنند. این برنامه مالی کمک می کند مدیران در رابطه با هزینه ها، میزان خریدها، بدهی ها، کنترل هزینه ها و دیگر فعالیت ها با آگاهی بیشتری تصمیم گیری کنند.

 

مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک به سازمان ها این امکان را می دهد تا عملکرد فعلی خود را ارزیابی  و برای بهبود آن تصمیم‌گیری کنند. بعلاوه داشتن یک استراتژی  به سازمان ها کمک می کند تا رقابتی باقی بمانند و همچنین فرصت های رشد را شناسایی کنند.

مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک عبارت است از برنامه‌ریزی، نظارت، تجزیه و تحلیل و ارزیابی مستمر کلیه نیازهای یک سازمان برای دستیابی به اهداف و مقاصد خود می باشد . تغییرات در محیط‌های کسب‌وکارسازمان‌ها را مجبور می‌کند که استراتژی‌های موفقیت خود را به طور متوالی ارزیابی کنند. فرآیند مدیریت استراتژی به سازمان‌ها کمک می‌کند تا وضعیت فعلی خود را ارزیابی کرده و استراتژی‌ها را به کار گیرند و اثربخشی استراتژی‌های مدیریت اجرا شده را تجزیه و تحلیل کنند.

ویژگی‌های مدیریت استراتژیک

تعریف مأموریت و چشم‌انداز: مدیریت استراتژی شامل تعیین یک مأموریت و چشم‌انداز برای سازمان می باشد مأموریت هدف سازمان را تعیین می کند .

تجزیه و تحلیل محیط بیرونی و داخلی: مدیریت استراتژیک شامل تجزیه و تحلیل محیط بیرونی و درونی سازمان است.  تجزیه و تحلیل به درک فرصت‌ها و تهدیدهایی که سازمان در معرض آن ها قرار دارد و همچنین نقاط قوت و ضعف آن کمک می نماید.

تعیین اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت: پس از تجزیه و تحلیل محیط، مدیریت استراتژی با تعیین اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت برای سازمان است. این کار سازمان را قادر می‌سازد تا منابع و تلاش خود را در جهت دستیابی به نتایج مطلوب متمرکز کند.

طراحی استراتژی‌ها: طراحی استراتژی‌ها شامل تصمیم‌گیری در مورد عملیاتی است که سازمان باید برای دستیابی به اهداف خود بگیرد . این کار شامل تصمیم‌گیری در مورد نحوه تخصیص و استفاده از منابع است.

پیاده‌سازی استراتژی‌ها: پیاده‌سازی استراتژی‌ها شامل اجرای استراتژی‌های تدوین شده می باشد. این مسئله شامل ایجاد سیستم‌ها و روندهای لازم برای اطمینان از اجرای مؤثر استراتژی‌ها است.

ارزیابی عملکرد: ارزیابی عملکرد بخش کلیدی مدیریت استراتژی می باشد. این کار مستلزم نظارت و اندازه‌گیری پیشرفت سازمان در دستیابی به اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت می باشد. این مسئله به شناسایی فرصت‌ها کمک می‌کند.

انواع مدیریت استراتژیک

استراتژی کسب و کار
استراتژی تجاری بر توسعه یک برنامه اقدام بلندمدت برای دستیابی به اهداف یک شرکت، مانند افزایش فروش یا سهم بازار تمرکز دارد. این نوع استراتژی شامل تجزیه و تحلیل بازار فعلی و رقبا، ایجاد یک چشم‌انداز استراتژیک و تعیین اهداف کوتاه و بلندمدت می باشد.

استراتژی شرکتی
استراتژی شرکتی یک برنامه عملی  که نحوه دستیابی شرکت به اهداف و مقاصد خود را مشخص می‌کند. این شامل تجزیه و تحلیل محیط فعلی، شناسایی اهداف استراتژیک و تعیین بهترین راه برای رسیدن به آنها می باشد.

استراتژی رقابتی
استراتژی رقابتی یک برنامه عملی  که شرکت‌ها برای برتری نسبت به رقبای خود از آن استفاده می‌کنند. این مسئله شامل تجزیه و تحلیل رقبا، شناسایی نقاط قوت و ضعف و ابداع استراتژی‌هایی برای سرمایه‌گذاری از فرصت‌ها و کاهش تهدیدها می باشد.

استراتژی نوآوری
استراتژی نوآوری فرآیند توسعه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید  که  به یک شرکت مزیت رقابتی می دهد این کار شامل شناسایی نیازهای مشتری، ایده‌های فکری، توسعه نمونه‌های اولیه و آزمایش آن ها می باشد.

استراتژی عملیاتی
استراتژی عملیاتی  چگونگی بهینه‌سازی منابع و فرآیندها به منظور ایجاد ارزش و دستیابی به اهداف سازمانی تمرکز می کندکه شامل تجزیه و تحلیل عملیات جاری، تعیین اهداف و مقاصد و ایجاد برنامه‌هایی برای رسیدن به  اهداف است.

مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک به سازمان ها این امکان را می دهد تا عملکرد فعلی خود را ارزیابی  و برای بهبود آن تصمیم‌گیری کنند.

مزایا

مدیریت استراتژیک دارای مزایای مالی و غیرمالی است. فرآیند مدیریت استراتژی به سازمان و رهبری کمک می‌کند تا در مورد آینده خود فکر کرده و برای آن برنامه‌ریزی کند و مسئولیت اصلی هیئت‌مدیره را اجرا کند.مدیریت استراتژی جهت سازمان و کارکنان آن را تعیین می‌کند.  مدیریت استراتژی مؤثر به طور مستمر فعالیت‌های یک سازمان را برنامه‌ریزی، نظارت و آزمایش می‌کند و در نتیجه کارایی عملیاتی، سهم بازار و سودآوری بیشتری را به همراه دارد.

تصمیم‌گیری بهبودیافته: مدیریت استراتژی چارچوبی را برای تصمیم‌گیری بهتر با اجازه دادن به مدیران برای ارزیابی موثر تصمیم‌های خود بر اهداف استراتژیک کلی سازمان فراهم می‌کند.

همکاری پیشرفته: مدیریت استراتژی همکاری بین بخش‌ها و عملکردها را تشویق کرده و به اطمینان از اینکه همه در جهت اهداف و مقاصد یکسانی کار می‌کنند، کمک می‌کند.

افزایش عملکرد سازمانی: مدیریت استراتژی به سازمان‌ها کمک می‌کند تا بر حوزه‌هایی که نیاز به بهبود دارند تمرکز کرده و بهترین راه‌ها برای دستیابی به اهداف و مقاصد خود را شناسایی و پیشرفت را بسنجند.

تخصیص منابع بهبودیافته: مدیریت استراتژی، سازمان‌ها را تشویق می‌کند تا با اطمینان از تخصیص منابع به مهم‌ترین حوزه‌ها، از منابع خود به نحو عالی استفاده کنند.

افزایش رضایت مشتری: مشتریان ممکن است از کسب و کاری که بر روی دستیابی به اهداف و مقاصد خود متمرکز است، راضی باشندمدیریت استراتژی به سازمان‌ها کمک می کند تا مشتریان خود را بهتر شناخته و استراتژی‌هایی را برای رفع نیازهایشان توسعه دهند.

مدیریت ریسک کسب و کار

مدیریت ریسک کسب و کار

مدیریت ریسک کسب و کار به سازمان‌ها این امکان را می دهد با به حداقل رساندن خطرات و هزینه‌های اضافی، خود را برای موارد غیر منتظره آماده کنند.

مدیریت ریسک کسب و کار

مدیریت ریسک فرآیند شناسایی، ارزیابی و کنترل تهدیدات موجود در سرمایه و درآمد سازمان می باشد. این تهدیدها یا خطرات  از طیف گسترده‌ای از منابع، از جمله عدم اطمینان مالی، مسئولیت‌های حقوقی، خطاهای مدیریتی استراتژیک، حوادث و بلاهای طبیعی ناشی شود.

مزایا

محیط کار امن  برای همه کارکنان و مشتریان ایجاد می‌کند.
ثبات عملیات تجاری را افزایش می‌دهد در حالی که مسئولیت حقوقی را نیز کم می کند.
محافظت در برابر رویدادهایی که هم برای شرکت و  برای محیط زیست ضرر دارد.
از همه افراد و دارایی‌های در برابر آسیب‌های احتمالی محافظت می‌کند.

ریسک از دو بخش تشکیل شده است: مورد اول اینکه احتمال وقوع مشکل باشد و مورد دوم پیامدهای منفی آن در صورتی که پیش بیاید.

 انواع ریسک

ریسک‌ها انواعی  دارند که باید در شروع بدانید که با کدام نوع یا انواع آن مواجه‌اید و بعد در پی مدیریت آن برآیید. انواع ریسک که در مدیریت ریسک می‌توانید با آن مواجه شوید عبارتند از:

ریسک بیمه ریسک انطباق ریسک ساخت
ریسک مالی ریسک بازار ریسک زیست محیطی
ریسک عملیاتی ریسک اعتبار ریسک سرمایه‌گذاری
ریسک کسب و کار ریسک شهرت ریسک امنیت اطلاعات
ریسک استراتژی ریسک سازمانی ریسک سیستماتیک
مدیریت ریسک کسب و کار

مدیریت ریسک کسب و کار به سازمان‌ها این امکان را می دهد با به حداقل رساندن خطرات و هزینه‌های اضافی، خود را برای موارد غیر منتظره آماده کنند.

مهارت‌های مورد نیاز برای مدیریت ریسک کسب و کار

برای مدیریت کردن ریسک به مهارت‌ها یی نیاز است که تقویت و پرورش هرچه بیشتر آن‌ها، مدیران را برای ریسک متخصص‌تر و آماده‌تر می نماید.  از  مهم‌ترین این مهارت‌ها به این موارد اشاره می‌کنیم:

تفکر استراتژیک

مدیران در مدیریت ریسک بر شناسایی ریسک‌ها و پتانسیل‌های آن‌ها، باید با تیم مدیریتی همکاری کرده و استراتژی‌هایی برای کم کردن خطرات ارائه دهند. این استراتژی‌ها  اقداماتی را شامل می‌شوند که تأثیرات بلندمدتی بر سازمان دارند. در واقع، مدیران ریسک باید راهکارهایی ارائه دهند که به نحو مناسبی در طراحی آینده شرکت در نظر گرفته شده باشند. آن‌ها باید فرصت‌هایی که با ریسک‌ها مرتبط هستند را هم تشخیص داده و بهره‌برداری از آن‌ها را ممکن سازند.

مهارت‌های تحلیلی

برای ارزیابی ریسک‌ها، نیازمند مهارت در تجزیه و تحلیل داده‌ها هستیم. با استفاده از این مهارت، مدیران ریسک توانمند به انجام تصمیم‌گیری‌های استراتژیک و موفق در مورد آینده خواهند بود. بعلاوه این مهارت به آن‌ها کمک می‌کند تا نقاط ضعف و نیازمندی‌های تحقیقاتی را در داده‌ها تشخیص داده و بهبود قسمت های مختلف را مدیریت کنند. تجزیه و تحلیل دقیق داده‌ها به طور معمول منجر به تصمیم‌گیری بهتر و موفق‌تر درباره ریسک‌ها می شود.

مهارت‌های ارتباطی

مدیران ریسک مسئولیت انتقال اطلاعات به ریسک‌ها و استراتژی‌های کاهش آن‌ها به افراد دیگر در سازمان را دارند. آن‌ها باید توانایی ارتباط موثر با افراد مختلف از جمله مدیران ارشد و کارمندان سطح پایین را داشته باشند.به این منظور مهارت‌های خوبی در ارتباطات نوشتاری و شفاهی ضرورت دارد تا بتوانند از ابزارهای مختلف برای ارتباط با تیم مدیریت ریسک و بخش‌های دیگر استفاده کنند.

مهارت حل مسئله

وقتی یک مدیر ریسک با یک خطر برخورد می کند باید راه‌حل‌های مختلفی را برای مدیریت آن در نظر داشته باشد. این شامل تجزیه و تحلیل دقیق ماهیت و علت خطر طراحی استراتژی‌های کاهش یا از بین بردن آن و اجرای این استراتژی‌ها است. مهارت‌های حل مسئله به تفکر انتقادی، تمرکز و توانایی در حل مشکلات نیازمند است.

دانش مالی

ریسک‌های مالی در همه نوع کسب و کار وجود دارد از این رو مدیران ریسک باید دانش کافی در زمینه مالی را داشته باشند تا بتوانند این ریسک‌ها را شناسایی و مدیریت کنند. آن‌ها باید بین ریسک‌های قابل مدیریت و غیرقابل مدیریت تمایز قائل شوند. بیشتر کارفرمایان به دنبال مدیرانی با دانش مالی قوی برای مدیریت ریسک‌ها هستند.

آموزش و پیشرفت مداوم

هدف از مدیریت کردن ریسک این نمی باشد که تمام خطاها را از بین ببرید. اما می‌توانید از تجربیات گذشته خود بهره برده  و راهکارهای بهتری را برای آینده طراحی کنید. از روش SMART برای تعیین اهداف استفاده کنید تا بتوانید پیشرفت خود را بسنجید و بهبود بخشید.

با مطالعه و پژوهش در زمینه‌های مختلف مانند مقررات صنعت، تغییرات اقتصادی، نظرات مشتریان و ویژگی‌های محصولات،  به مهارت‌های خود افزوده و بهبود ببخشید. این اطلاعات به شما کمک خواهد کرد تا استراتژی‌های موثرتری برای مدیریت کردن ریسک‌ها ارائه کنید.
توانایی کار تحت فشار

مدیریت ریسک غالبا با استرس و فشار زیادی همراهمی باشد چرا که هر تصمیم اشتباه احتمالا  می تواند عواقب جدی داشته باشد. مدیران ریسک باید توانایی کار تحت فشار را داشته و بتوانند با استفاده از مهارت‌هایی که دارند به وظایف خود پایبند باشند.

شرکت های sme

شرکت های SME

شرکت های SME کسب و کارهایی می باشند که درآمدها، دارایی‌ها یا تعدادی کارمند را تحت پوشش مشخص نگه داشته و نقش مهمی‌ در اقتصاد کشور دارند.

شرکت های SME

SME مخفف  کلمه  Small & Medium Enterprises  است و به معنی sme بنگاه های کوچک و متوسط می باشد.که شامل تمامی کسب و کارهای اقتصادی کوچک و متوسط اعم از صنعتی، فناوری، گردشگری، کشاورزی است که در بازار اقتصادی ورود و فعالیت می‌کنند. هر کشوری بر اساس معیارهایی از جمله تعداد کارکنان، میزان سرمایه، ارزش دارایی، میزان فروش سالیانه و نوع مالکیت، بنگاه‌های کوچک و متوسط را از سایر بنگاه‌ها بخش بندی می کند.

نقش

شرکت های SME در اقتصاد

بنگاه‌های کوچک و متوسط، نقش مهمی در ایجاد اشتغال و  افزایش درآمد و رشد اقتصادی کشورها دارند. به صورت کلی  مهم‌ترین نقش این بنگاه‌ها در اقتصاد را  در موارد زیر خلاصه می کنند.

ایجاد اشتغال
هدایت بخش غیر رسمی به قسمت مولد اقتصاد
تجمیع پس‌اندازهای خرد
توزیع درآمد
افزایش و تنوع بخشیدن به تولیدات کشور

راهکارهای بهبود وضعیت بنگاه‌های کوچک و متوسط

بهتر می باشدبرای حمایت از بنگاه‌های کوچک و متوسط، سازوکار مشخص و منسجمی در ساختار اقتصادی کشورها وجود داشته باشد. بعضی از راهکارهای بهبود وضعیت بنگاه‌های کوچک و متوسط به صورت زیر است:

تدوین چارچوب نهادی کارآمد برای حمایت از بنگاه‌های کوچک و متوسط
تدوین بسته‌های حمایتی
ایجاد نهادهای تخصصی ارائه دهنده خدمات به بنگاه‌های کوچک و متوسط
ایجاد نهاد ضمانت اعتبار

شرکت هایsme

شرکت های SME کسب و کارهایی می باشند که درآمدها، دارایی‌ها یا تعدادی کارمند را تحت پوشش مشخص نگه داشته و نقش مهمی‌ در اقتصاد کشور دارند.

قوانین شرکت SME

بازار فرابورس ایران با راه‌اندازی سامانه‌ای برای شرکت SME، فرصتی را فراهم می کند تا کسب و کارهای خرد و متوسط بتوانند در بازار اقتصادی حضوری فعال داشته باشند و این شرکت جزوی از بازار فرابورس به شمار می رود.

این شرکت با هدف حمایت  این نوع کسب و کارها و پیداکردن جایگاهی بهتر  برای آن‌ها تشکیل شده است. بنگاه‌های کوچک و متوسط نقش غیر قابل انکاری در توسعه و رشد فناوری و پیشرفت اقتصادی داشته و از همین رو نیازمند توجه بیشتر از سمت دولتمردان هستند.

در این راستا ایجادشرکت  SME باعث رونق این نوع کسب و کارها شده و دارای قوانین خاص خود می‌باشد.

قوانین و مقرراتی که در بازار بورس و فرابورس اجرا می‌شوند، تفاوت زیادی با بازار SME دارد. یکی از قوانین مهم در این بازار، عدم خرید و فروش سهام توسط افراد حقیقی می‌باشد. در بازار SME فقط شرکت‌های حقوقی، نهادها و بنگاه‌های اقتصادی و صندوق‌ها، قابلیت معامله در آن را دارا می باشند. همچنین صورت‌های مالی شرکت‌ها به مانند شرکت‌های بورسی نیست و در آن بیشتر عملکرد آینده شرکت مورد توجه قرار می‌گیرد.

شرکت‌های که در بازار SME، پذیرفته می‌شوند اکثراً شرکت‌های سهامی عام و جمع حقوق صاحبان سهام حداقل یک میلیارد ریال و حداکثر پانصد میلیارد ریال هستند.

معاملات بازار شرکت‌های کوچک و متوسط در دو تابلوی «رشد» و «دانش‌بنیان» قابل اجرا می باشد. نحوه معاملات در بازار SME، به صورتی که بدون دامنه نوسان قیمت و به شکل توافقی صورت می‌گیرد.

سرمایه‌گذاران نهادی می‌توانند وارد معاملات بازار SME شده  و معامله خود را طبق قوانین انجام دهند. معمولاً هدلینگ‌ها، شرکت‌های سرمایه‌گذاری، صندوق‌های دولتی و سرمایه‌گذاری و بانک‌ها و بیمه‌ها، در بازار SME فعالیت داشته  و سهام مورد نظر را خریداری می کنند.

جمع‌بندی

راه‌اندازی بازار SME ، در بازار سرمایه موجب شده است تا این نوع کسب‌وکارها پررونق و انگیزه بیشتری برای افزایش بهره‌وری خود داشته باشند.

انگیزه بالا در شرکت‌های کوچک و خرد و استفاده از کارکنان خلاق راه را برای شکوفایی اقتصادی و افزایش توان تولید در داخل، هموارتر می کند.

از این جهت راه‌اندازی و حمایت از شرکت‌های SME نیاز به توجه و طراحی سیاست‌های خاص  دارد و اینموضوع هم به کارآفرینی بیشتر و هم به پویایی چرخه اقتصادی کشور، کمک بسیار زیادی کرده است.

در این جا به بررسی ساختار SME در بازار اقتصادی و همچنین مزایای مهم آن و نکات مربوط به افزایش بهره وری آن‌ها پرداختیم و امیدواریم این مطلب مورد توجه شما  عزیزان قرار گرفته باشد.

عارضه یابی و آنالیز سازمان

عارضه یابی و آنالیز سازمان

عارضه یابی آنالیز سازمان  روشی مؤثر برای سنجش میزان  بین کارایی یک سازمان در وضعیت فعلی و وضعیت مطلوب، و بررسی چگونگی رسیدن این سازمان به اهداف خودمی باشد. قبل از این عارضه یابی به عنوان یک تکنیک و بخشی از فرآیند توسعه سازمانی شناخته می‌شد، ولی  در سال‌‌های اخیر  به عنوان یک روش مهم مورد توجه قرار گرفته است.

عارضه یابی و آنالیز سازمان

فرآیند عارضه یابی در سازمان‌ها چرخه‌ای دارد که مراحل اصلی آن به ترتیب زیر است :

جهت‌گیری کلی
تعیین اهداف
جمع‌آوری داده
تحلیل/تفسیر
بازخورد
تدوین برنامه اقدام
اجرا
نظارت/ سنجش
ارزیابی

اهمیت و اهداف عارضه یابی و آنالیز سازمان

عارضه یابی سازمان و ارزیابی‌های مستمر به چند دلیل مهم هستند، از جمله:

بهبود تصمیم گیری: با درک نقاط قوت و ضعف سازمان، رهبران و مدیران می‌توانندتصمیم های  آگاهانه‌ای در مورد توسعه سازمان بگیرند و منابع را در جایی که بیشتر مورد نیاز هستند تخصیص دهند.

افزایش کارایی : ارزیابی سازمان  زمینه‌های بهبود را شناسایی می کند، امکان ساده‌سازی فرآیندها و افزایش کارایی و اثربخشی را فراهم می کند.

افزایش عملکرد و رقابت: با ارزیابی و عارضه یابی منظم سازمان، رهبران  پیشرفت را بررسی کرده و به طور متوالی بهبودهایی را ایجاد کنند و عملکرد کلی و رقابت پذیری سازمان را افزایش دهند.

همسویی با اهداف و مقاصد: ارزیابی سازمان کمک می‌کند تا اطمینان حاصل شود که تمام پروژه هاو طرح های سازمان با اهداف و مقاصد آن همسو می باشند و از منابع به طور مؤثر و کارآمد برای دستیابی به اهداف آن‌ها  استفاده می‌شود.

بهبود روحیه و همکاری نیروی کار:  عارضه یابی منظم سازمان، رهبران  می‌توانند حوزه‌هایی را که احتمال دارد انگیزه نیروی کار کم شده و یا دارای روحیه پایین باشد را شناسایی کنند و برای رفع این مسائل گام بردارند و روحیه کلی و مشارکت نیروی کار را بهبود بخشند.

افزایش اعتماد : نشان دادن تعهد به ارزیابی و بهبود مستمر  اعتماد و اطمینان ذینفعان از جمله مشتریان، کارمندان و سهامداران را افزایش می دهد.

افزایش سازگاری : با ارزیابی منظم سازمان، رهبران و مدیران  خطرات و چالش‌ها را شناسایی  و گام‌های پیشگیرانه‌ای برای مقابله با آن‌ها بردارند و سازگاری و انعطاف پذیری سازمان را افزایش دهند. ارزیابی مستمر سازمان برای درک محیط در حال تغییر کسب و کار، شناسایی زمینه های بهبود و اطمینان از ارتباط، پیشرفت، مسئولیت پذیری و یادگیری مهم است. ارزیابی‌های مرتب  به سازمان‌ها کمک می‌کند تا با سازگاری محیطی و بهبود، عملکرد خود را افزایش دهد و در رقابت باقی بماند.

عارضه یابی و آنالیز

عارضه یابی آنالیز سازمان  روشی مؤثر بین کارایی یک سازمان در وضعیت فعلی و وضعیت مطلوب، و بررسی چگونگی رسیدن این سازمان به اهداف خودمی باشد.

چالش‌عارضه یابی سازمانی:

چالش سیستمی: سازمان‌های مختلف، با ابعاد متفاوتی که دارند و با میزان‌های مختلفی از پیچیدگی که در فرآیندهایشان است  باید به عنوان «سیستم» در نظر گرفته بگیرند. وقتی تنها روی  یک بخش از سازمان تمرکز می کنیم و سایر بخش‌ها را لحاظ نمی‌کنیم، دچار خطا در قضاوت می‌شویم. در نظر بگیرید  که باید نسبت به بخش‌های مختلف یک سازمان و نسبت به چگونگی ارتباط بین این بخش‌ها دانش کافی پیدا کرد. در عارضه یابی نباید از این غفلت نمود که بخش‌های مختلف یک سازمان، یک کلیت سیستمی را می‌سازند.
چالش اخلاقی: مشاور عارضه یابی باید هوشیار بوده و اطمینان حاصل کند که پیشنهادهایی که درباره رویکرد عارضه یابی مطرح می‌شود فرآیند کلی را به سمت انتخاب‌های شخصی افراد نبرد. در اینجا چالش اخلاقی برای مشاور این است که مطمئن شود سیستم مشتری از او برای رسیدن به اهداف و منافع شخصی استفاده نمی کند.

 مراجع و استانداردهای مورد استفاده

برای عارضه یابی وبررسی  سازمان از استانداردها و چارچوب‌های بین‌المللی  استفاده کنید تا زبان و ساختار مشترک، و قابل مقایسه‌ای ایجاد کرده  و همچنین باعث  یکپارچگی بیشتری شود. این روش‌ها  اعتبار و شفافیت را افزایش می دهند و معیاری را برای مقایسه ارائه می دهند. استفاده از آن‌ها همچنین می‌تواند باعث تشخیص فرصت‌هایی برای حضور در جوایز بین‌المللی و ملی و همچنین آمادگی جهت صدور گواهینامه‌های سازمانی شود.